اگر امکان دارد آن را به فارسی ایمیل کنید
داستان من و رامین - مجله اینترنتی ایرانی ها
iranoo.ir › سرگرمی
اسم من
سهیلا است و ۲۵ سال سن دارم . حدود ۶۰ کیلو وزن دارم و قدم ۱۷۰ است برای
همین در میهمانیها خیلیها بهم زل میزنند . خیلی شیطون هستم و دوست دارم
از زندگیام لذت ببرم .
داستان رابطه نامشروع دکتر دندانپزشک با دختر جوانی که ...
www.9ktenews.com/.../13339-داستان-رابطه-نامشروع-دکتر-دندانپزشک-...
سحر
ادامه داد: چند ماه بیشتر نبود که به عنوان منشی در مطب مرد دندانپزشک
استخدام شده بودم. فکر می کردم او آدم خوبی است و مشکلی با هم نخواهیم
داشت. البته اوایل با من ...
خانم دکتر و یهعالمه شیطونی - تبیان
www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=200076
۴ اسفند ۱۳۹۰ ه.ش. - خانم دکتر هر چقدر منتظر شد هیچ مریضی وارد مطب نشد. ... آقای مریض گفت دکتر من آمپول می خوام که زودتر خوب بشم. ... داستان توپی که باد نداشت.
شما از این صفحه 2 بار بازدید کردید. آخرین بازدید: 11/23/15
داستان رابطه جنسی آقای دکتر و دختر منشی مطب / دوسال مرتب ...
funnos.com/24223/داستان-رابطه-جنسی-آقای-دکتر-و-دختر-منشی
۱ اسفند ۱۳۹۳ ه.ش. - داستان سکسی دکتر دندانپزشک و منشی مطب,داستان گاییدن دختر منشی,داستان گاییدن خانم. این دختر گفت: دو سال است که مرد دندانپزشک به من ...
نمونه برداری و آنچه بر من گذشت(آخرین قسمت)...زاویه حاده 40 درجه!!
farshid38.blogfa.com/post-99.aspx
باز چاپلوسی من گل کرد و گفتم: معاینه اینجوری خوبه و تعریف کردم آقای دکتر قبلی ... تا ایشون به راحتی بتونند معاینه کذایی رو انجام بدن و داستان دوباره شروع شد.
خانواده، زنان، زایمان و نازایی - داستان های مطب
gynoexam.blogfa.com/category/5
یه خانمی برای نازایی به من مراجعه کرد میگفت شوهرش خجالت می کشه نمیاد . . . گفتم: خانم جان من دکتر زنانم کاری با شوهرتون ندارم که خجالت میکشه اگه مشکل ناباروری از ...
شعر و داستان - داستان: من و آبجی کوچیکه
hiva2.blogfa.com/post/6
درست نیم ساعت بعد تو مطب دکتر بودیم، من و بابا با لباسای شلخته و مینا با لباس مجلسی زردش . هی از این طرف مطب میرفت اون طرف و با لباس زردش پز میداد.
داستان دکتر تهرانی که مزاحم تلفنی همسر جوان خودش می شد!
www.niksalehi.com/soc/archives/213948.php
۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۳ ه.ش. - مزاحمت تلفنی ، دکتر ، زن جوان ، طلاق,داستان دکتر تهرانی که مزاحم تلفنی همسر ... فقط شوهرم به من زنگ زد و دلخور بود که چرا خودرویش را بدون اجازه ...
من و مه - داستان فاطي ولگ و دكتر مهرداد
manomeh.blogfa.com/post/10
پسر
داييم علي سال 67 دپيلم گرفت و بعد كلي زور زدن توي دانشگاه آزاد گرگان
رشته كشاورزي كه نمي دونم چه گرايشي بود قبول شد . و آشنايي با دكتر مهرداد هم از اينجا ...
داستانهای عمه پسند - خاطرات امروز- مطب دکتر زنان
dastanhaieammepasand.blogfa.com/post-20.aspx
من برای اولین بار دکتر
زنان رفتم. البته نه برای خودم، طبیعیه برای فرحناز. اگر چه شک داشتم که
می تونم برم یا نه. اما به اصرار فرحناز رفتم. قبل از رفتن قلبم می زد.